حرفها میان توی ذهنم.فکرها، دغدغهها.موج میزنن روی هم.خبر شهادتِ ماجرای ازاهدان،داغونم میکنه.یخ میکنم.میکشم عقب.مثل همیشه پر میشم از دوگانهی زندگی دنیا و شهادت و مرگ و آخرت.
بدجوری حس عقب موندگی دارم.بدجوری حالم خرابه این روزها، خراب آباد البته و خراب خراب...
و راستش از دور شدن از محرم میترسم....